اصطلاحات انگلیسی ابزار دقیق (لغت نامه ابزار دقیق)
۰۱ بهمن ۱۴۰۳ _ ۱۴:۵۲

ابزار دقیق یا (Instrumentation) یکی از اساسیترین بخشهای اتوماسیون صنعتی (Industrial Automation) است که در بهبود عملکرد سیستمهای پیچیده صنعتی نقشی کلیدی ایفا میکند. سایت آمازون ابزار با ارائه لغت نامه ابزار دقیق، درک بهتری را از مفاهیم مشترک برای کنترل فرآیند و اندازهگیری متغیر به شما ارائه میدهد.
درک اصطلاحات ابزار دقیق علاوه بر آنکه برای توسعه پروژههای صنعتی ضروری است؛ زمینهساز ارتباط مؤثر بین تیمهای مهندسی در سطح بینالمللی نیز خواهد بود. در ادامه با هم پرکاربردترین اصطلاحات ابزار دقیق در انگلیسی را یاد میگیریم.
اصطلاحات انگلیسی کالیبراسیون ابزار دقیق (Calibration)
کالیبراسیون یک عمل پر کاربرد در حوزه ابزار دقیق شناخته میشود که شما میتوانید اصطلاحات انگلیسی کالیبراسیون را به شرح زیر ببینید:
1. اصطلاح Calibration
معنی: کالیبراسیون (واسنجی)
توضیحات: فرایندی است که طی آن عملکرد یک دستگاه یا ابزار اندازهگیری با استفاده از یک مرجع استاندارد مقایسه و تنظیم میشود. هدف این است که انحرافها (خطاهای اندازهگیری) شناسایی و تصحیح شوند تا دستگاه نتایج دقیق و قابل اعتمادی ارائه دهد.
2. اصطلاح Level Displacement Calibration Certificate
فرم اختصاری: LDC
معنی: گواهی کالیبراسیون تغییر سطح
توضیحات: این گواهی نشان میدهد که دستگاه یا تجهیزاتی که برای کنترل سطح مایعات یا گاز موجود در یک مخزن یا سیستم استفاده می شوند؛ به درستی کالیبره شدهاند و متغیرهای اندازه گیری شده به وسیله آنها صحیح است.
3.اصطلاح Alarm Switch Calibration Certificate
فرم اختصاری: ASC
معنی: گواهی کالیبراسیون سیستم هشدار
توضیحات: این گواهی اثبات کننده کالیبره بودن سیستم هشدار است و نشان میدهد سوئیچ آلارم به درستی کار می کند.
4. اصطلاح Preventive Maintenance
معنی: نگهداری پیشگیرانه
توضیحات: به مجموعه فعالیتها و اقدامات گفته میشود که بهطور منظم و برنامهریزیشده برای جلوگیری از خرابی و نقص عملکرد تجهیزات، ماشینآلات و سیستمها انجام میشود. هدف اصلی این نوع نگهداری، کاهش احتمال وقوع خرابیهای غیرمنتظره و افزایش عمر مفید تجهیزات است.
5. اصطلاح Tuning
معنی: تنظیم
توضیحات: به فرآیند تنظیم پارامترهای یک سیستم کنترلی گفته میشود تا عملکرد آن بهینه شود. این فرآیند بهویژه در سیستمهای کنترلی PID و دیگر سیستمهای اتوماسیون صنعتی بسیار حائز اهمیت است.
6. اصطلاح Response Time
معنی: زمان پاسخگویی
توضیحات: به مدت زمانی اطلاق میشود که یک سیستم یا دستگاه برای واکنش به تغییرات در ورودی یا شرایط محیطی نیاز دارد. به عبارت سادهتر، زمان پاسخ زمان لازم است تا یک دستگاه یا سیستم به یک سیگنال یا تغییر ورودی پاسخ دهد و به وضعیت جدیدی برسد.
7.اصطلاح Zero Adjustment
معنی: تنظیم به صفر
توضیحات: به فرآیندی در ابزارها و تجهیزات اندازهگیری اشاره دارد که طی آن دستگاه به گونهای تنظیم میشود که در حالت پایه یا شرایط مرجع، مقدار نمایشدادهشده برابر با صفر باشد. این کار برای افزایش دقت اندازهگیری و اطمینان از صحت عملکرد دستگاه انجام میشود.
8. اصطلاح Span Adjustment
معنی: تنظیم گستره
توضیحات: در زمینه ابزار دقیق و کنترل فرآیند، به تنظیم مقدار بیشترین یا حد نهایی اندازهگیری یک دستگاه یا سنسور گفته میشود. در واقع، این تنظیمات برای تعیین بازهای که دستگاه قادر به اندازهگیری مقادیر مختلف در آن است، انجام میشود.
اصطلاحات انگلیسی اتوماسیون صنعتی (automation)
اتوماسیون صنعتی(automation) به استفاده از فناوریها و سیستمهای کنترل خودکار مانند کامپیوترها، رباتها و نرمافزارها در فرآیندهای تولید صنعتی گفته میشود. این فناوری با هدف افزایش بهرهوری، کاهش خطاهای انسانی، کاهش هزینهها و بهبود کیفیت محصولات طراحی شده است. دانستن اصطلاحات اتوماسیون صنعتی به انگلیسی میتواند برای درک مطالب و دستورالعمل ها بسیار راه گشا باشد.
9. اصطلاح Automation
معنی: اتوماسیون
توضیحات: به فرآیند استفاده از فناوری برای انجام کارها بهطور خودکار و بدون دخالت مستقیم انسان گفته میشود. در این سیستمها، ابزارها، دستگاهها، ماشینها و نرمافزارها بهطور خودکار عمل میکنند تا عملکردها، فرآیندها یا تولیدات انجام شود. هدف اصلی اتوماسیون کاهش نیاز به دخالت دستی، بهبود کارایی، افزایش دقت و کاهش هزینهها است.
10. اصطلاح Controller
معنی: کنترلر
توضیحات: وسیله ای است که وظیفه مدیریت و تنظیم فرآیندهای مختلف در سیستمهای اتوماسیون صنعتی را بر عهده دارد. این دستگاه با استفاده از سیگنالهای ورودی، تصمیمگیری کرده و خروجیهای مناسب را برای بهینهسازی و کنترل فرآیندهای صنعتی ارسال میکند.
11. اصطلاح Distributed Control System
فرم اختصاری: DCS
معنی: سیستم کنترل توزیع شده (غیر متمرکز)
توضیحات: یک سیستم اتوماسیون صنعتی است که برای کنترل، نظارت و مدیریت فرآیندهای پیچیده در صنایع مختلف استفاده میشود. این سیستم شامل تعدادی کنترلر، ترانسمیتر، حسگرها و عملگرها است که از طریق یک شبکه به یکدیگر متصل هستند و قادرند بهطور مستقل و هماهنگ به مدیریت فرآیندها بپردازند.
12. اصطلاح Human-Machine Interface
فرم اختصاری: HMI
معنی: ماشین
توضیحات: وظیفه نمایش اطلاعات و هشدارها را به اپراتور انسانی در سیستم SCADA بر عهده دارد.
13. اصطلاح Monitoring
معنی: پایش
توضیحات: به فرآیند نظارت مستمر و بررسی وضعیت و عملکرد سیستمها، تجهیزات یا فرآیندها به منظور اطمینان از عملکرد صحیح و شناسایی هرگونه نقص یا خطر احتمالی گفته میشود. این فرآیند میتواند شامل اندازهگیری پارامترهای مختلف مانند دما، فشار، سطح، جریان، ارتعاشات، و سایر ویژگیهای عملکردی باشد.
14. اصطلاح Process Control
معنی: کنترل فرآیند
توضیحات: به معنای نظارت و کنترل سیستماتیک بر متغیرهای یک فرآیند است تا فرآیند مورد نظر با کارایی، ایمنی و کیفیت مطلوب عمل کند. هدف کنترل فرآیند، بهبود کیفیت محصول، کاهش اتلاف منابع و بهینهسازی عملکرد است.
15. اصطلاح Programmable Logic Controller
فرم اختصاری: PLC
معنی: کنترل کننده قابل برنامه ریزی منطقی
توضیحات: این دستگاه دیجیتال به منظور کنترل فرآیندهای صنعتی به کار میرود و قابل برنامه ریزی با زبانهای برنامه نویسی سطح پایین است. PLC یکی از زیر سیستم های SCADA است.
16. اصطلاح Proportional-Integral-Derivative
فرم اختصاری: PID
معنی: تناسبی-انتگرالی-مشتقی
توضیحات: یک الگوریتم کنترلی است که برای کنترل فرآیندهای صنعتی و بهطور خاص در سیستمهای اتوماسیون صنعتی استفاده میشود. این الگوریتم با ترکیب سه حالت پاسخ متناسب، پاسخ انتگرالی و پاسخ مشتقی به خطای شناسایی شده ، آن را تصحیح می کند.
17. اصطلاح Linearity
معنی: خطی بودن
توضیحات: در زمینه ابزار دقیق و اندازهگیری به ویژگیای اطلاق میشود که در آن پاسخ یا خروجی یک دستگاه یا سنسور به طور مستقیم و متناسب با تغییرات ورودی است. به عبارت دیگر، وقتی یک دستگاه یا سنسور از ویژگی خطی بودن برخوردار است، تغییرات ورودی باعث ایجاد تغییرات مشابه و متناسب در خروجی میشود.
18. اصطلاح supervisory control and data acquisition
فرم اختصاری: SCADA
معنی: کنترل نظارتی و جمع آوری داده
توضیحات: از این سیستم در صنایع مختلف کنترل و نظارت بر فرآیندهای صنعتی در مقیاس بزرگ و از راه دور استفاده میشود.
19. اصطلاح Closed-Loop Control
معنی: کنترل با چرخه بسته
توضیحات: نوعی سیستم کنترل است که در آن خروجی سیستم بهصورت مداوم اندازهگیری میشود و این اطلاعات برای اصلاح ورودی به کار گرفته میشود تا خروجی به مقدار مطلوب (Setpoint) برسد. این سیستم بر اساس بازخورد (Feedback) عمل میکند و یکی از متداولترین روشها در کنترل فرآیندها در صنایع مختلف است.
20. اصطلاح Safety Integrity Level
فرم اختصاری: SIL
معنی: سطح یکپارچگی ایمنی
توضیحات: یک معیار است که برای ارزیابی و تعیین سطح ایمنی یک سیستم یا عملکرد ایمنی در برابر خطرات احتمالی استفاده میشود. SIL نشاندهنده میزان قابلیت اطمینان یک سیستم در کاهش خطرات و جلوگیری از حوادث است. SIL چهار سطح دارد و سطح بالاتر به معنای قابلیت اطمینان بیشتر و خطر کمتر است.
اصطلاحات انگلیسی سیگنال و کنترل ابزار دقیق (Control and Signal)
سیگنال و کنترل شاخهای از مهندسی است که به مطالعه، تحلیل و مدیریت سیستمهای دینامیکی با استفاده از سیگنالها برای هدایت و کنترل رفتار آنها میپردازد.
دانستن اصطلاحات انگلیسی این حوزه نقش اساسی در درک متون انگلیسی مرتبط با اتوماسیون، رباتیک، صنایع هوافضا، ابزار دقیق، و بسیاری از زمینههای دیگر دارد.
21. اصطلاح Converter
معنی: مبدل
توضیحات: در ابزار دقیق و سیستمهای صنعتی به دستگاه یا مداری اطلاق میشود که یک نوع سیگنال یا مقدار فیزیکی را به نوع دیگری تبدیل میکند. این تبدیل میتواند بین انواع مختلف سیگنالها (مثلاً آنالوگ به دیجیتال یا بالعکس) یا تبدیل از یک پارامتر فیزیکی به دیگری باشد.
22. اصطلاح Analog Signal
معنی: سیگنال آنالوگ
توضیحات: به سیگنالی اطلاق میشود که مقادیر آن به صورت پیوسته تغییر میکنند و میتوانند هر مقدار از یک دامنه خاص را به خود اختصاص دهند. به عبارت دیگر، سیگنال آنالوگ سیگنالی است که به طور مداوم و بدون گسستگی تغییر میکند و قادر است مقادیر بینهایت زیادی را در یک بازه زمانی یا دامنه معین نشان دهد.
23. اصطلاح Digital Signal
معنی: سیگنال دیجیتال
توضیحات: به سیگنالی گفته میشود که اطلاعات را به صورت مقادیر گسسته و محدود (معمولاً در قالب اعداد باینری 0 و 1) ارسال میکند. برخلاف سیگنالهای آنالوگ که بهطور پیوسته تغییر میکنند، سیگنال دیجیتال از تغییرات ناگهانی و گسسته برای نشان دادن اطلاعات استفاده میکند.
24. اصطلاح Pneumatic Signal
معنی: سیگنال پنوماتیک
توضیحات: به سیگنالی گفته میشود که از تغییرات فشار هوا یا گاز برای انتقال اطلاعات یا کنترل فرآیندها استفاده میکند. این نوع سیگنالها در بسیاری از سیستمهای صنعتی و فرآیندهای کنترل از راه دور به کار میروند، به ویژه در سیستمهای پنوماتیکی که از هوا یا گاز فشرده به عنوان عامل محرک استفاده میکنند.
25. اصطلاح Pulse Signal
معنی: سیگنال پالس
توضیحات: یک نوع سیگنال دیجیتال است که به صورت یک سری تغییرات ناگهانی و گسسته در مدت زمان مشخص ایجاد میشود. این سیگنال معمولاً به صورت یک پالس کوتاه یا انفجار سیگنالی با دامنه بالا و زمان کوتاه در مقابل دامنه پایین (یا صفر) ظاهر میشود.
در بسیاری از سیستمهای الکترونیکی و ابزار دقیق، سیگنالهای پالس برای انتقال اطلاعات، زمانبندی یا کنترل فرآیندها استفاده میشوند.
26. اصطلاح Highway Addressable Remote Transducer Protocol
فرم اختصاری: HART Protocol
معنی: پروتکل هارت
توضیحات:یک پروتکل ارتباطی دیجیتال است که در سیستمهای ابزار دقیق و کنترل برای ارتباط بین دستگاههای میدانی (مانند حسگرها، ترانسدیوسرها، و دیگر تجهیزات اندازهگیری) و سیستمهای کنترلی استفاده میشود. این پروتکل اجازه میدهد که دستگاههای هوشمند میدانی (Smart Devices) اطلاعات را به صورت دیجیتال و آنالوگ همزمان ارسال و دریافت کنند.
27.اصطلاح Feedback Loop
معنی: چرخه بازخورد
توضیحات: یک مفهوم کلیدی در سیستمهای کنترلی است که برای نظارت و تنظیم یک فرآیند استفاده میشود. در این حلقه، اطلاعات خروجی سیستم به ورودی بازمیگردد تا عملکرد سیستم با نقطه تنظیم (Setpoint) مقایسه شود و اصلاحات لازم اعمال شود. هدف اصلی این مکانیزم، کاهش خطا و بهبود پایداری و دقت سیستم است
28.اصطلاح Fieldbus
معنی: شبکه میدانی
توضیحات: یک سیستم پروتکلی است که برای ارتباط و انتقال دادهها در سیستمهای اتوماسیون صنعتی و ابزار دقیق طراحی شده است. این سیستم برای اتصال دستگاههای میدانی (Field Devices) مانند سنسورها، عملگرها، ترانسدیوسرها، و کنترلکنندهها به یکدیگر و با سیستمهای بالادستی (مثل سیستمهای کنترل و نظارت) استفاده میشود.
اصطلاحات انگلیسی ابزار دقیق (Instrumentation)
ابزار دقیق در انگلیسی (instrumentation) گفته میشود؛ مجموعهای از ابزارها و تجهیزات است که برای اندازهگیری، کنترل، و نظارت بر پارامترهای مختلف در فرآیندهای صنعتی، آزمایشگاهی و علمی به کار میروند.
دانستن اصطلاحات ابزار دقیق به انگلیسی کمک می کند تا بتوانیم دستورالعمل ها و مشخصات فنی این گونه ابزار را به درستی درک کنیم و ابزار دقیق متناسب با نیاز خود را راحت تر پیدا کنیم.
29. اصطلاح Transmitter
معنی: ترانسمیتر
توضیحات:یکی از اجزای کلیدی در سیستمهای ابزار دقیق و اتوماسیون صنعتی است که وظیفه آن انتقال اطلاعات اندازهگیریشده از یک حسگر به سیستمهای کنترل یا مانیتورینگ میباشد.
30.اصطلاح Sensor
معنی: حسگر
توضیحات: وسیلهای است که پارامترهای مختلف مانند دما، فشار، جریان، رطوبت، حرکت یا نور را شناسایی کرده و آن را به شکلی تبدیل میکند که برای استفاده در سیستمهای کنترلی یا نظارتی مناسب باشد.
31.اصطلاح Actuator
معنی: عملگر
توضیحات: جزیی از سیستم اتوماسیون است که سیگنالهای کنترل دریافتی (از کنترلر یا سیستم اتوماسیون) را به حرکت یا عملیات فیزیکی تبدیل کنند. این حرکت میتواند به صورت چرخشی (روتور)، خطی (پیشروی و عقبروی) یا به اشکال دیگر باشد.
32.اصطلاح Analyzer
معنی: آنالایزر
توضیحات: به دستگاهی گفته میشود که برای تجزیه و تحلیل یک ویژگی خاص از یک ماده یا فرآیند استفاده میشود. این ویژگی میتواند شامل پارامترهایی مانند ترکیب شیمیایی، خواص فیزیکی یا سایر مشخصات مربوط به کیفیت یا عملکرد فرآیند باشد.
33. اصطلاح Fourier Transform Infrared Spectroscopy
فرم اختصاری: FTIR
معنی: طیفسنجی مادون قرمز با تبدیل فوریه
توضیحات: در این روش شناسایی مواد، اشعه مادون قرمز به ماده تابیده میشود و انرژی جذب شده به وسیله ماده،از طریق ارتعاشات خاص پیوندهای شیمیایی اندازه گیری میشود. آنالایزر گاز با روش FTIR برای شناسایی دقیق و همزمان چندین گاز کاربرد گستردهای دارند.
34. اصطلاح Indicator
معنی: نماگر
توضیحات: مقدار اندازه گیری شده یک متغیر فرآیند را نماگر می گویند.
اصطلاحات انگلیسی اندازه گیری ابزار دقیق (Measurement)
اصطلاحات انگلیسی ابزار دقیق در رابطه با اندازه گیری صحیح و تکرار در اندازه گیری بسیار پر کاربرد است و چند نمونه از آن را میتوان به شرح زیر مشاهده کرد:
35. اصطلاح Accuracy
معنی: صحت و درستی
توضیحات: این اصطلاح به میزان نزدیک بودن مقدار اندازه گیری شده به مقدار واقعی اشاره دارد.
36. اصطلاح precision
معنی: دقت
توضیحات: میزانی است که اندازه گیری های مکرر در شرایط بدون تغییر نتایج یکسانی را نشان می دهند.
37. اصطلاح Process Variable
معنی: متغیر فرآیند
توضیحات: مقدار واقعی یک پارامتر در یک سیستم صنعتی یا فرآیندی اشاره دارد که توسط یک ابزار اندازهگیری یا حسگر سنجیده میشود. این مقدار نشاندهنده وضعیت فعلی آن پارامتر است و ممکن است متغیرهایی مانند دما، فشار، جریان، سطح مایعات، و غیره را شامل شود.
38. اصطلاح Level Measurement
معنی: اندازه گیری سطح
توضیحات: به فرآیند اندازهگیری مقدار یا ارتفاع یک ماده (معمولاً مایعات یا جامدات) در یک محفظه، مخزن یا برج گفته میشود. این اندازهگیری میتواند برای مواد مختلفی مانند آب، نفت، مواد شیمیایی، گازها، یا حتی مواد جامد مانند دانهها و پودرها انجام شود.
39. اصطلاح Pressure Measurement
معنی:اندازه گیری فشار
توضیحات: به فرآیند اندازهگیری مقدار فشار یک مایع، گاز یا بخار در داخل یک سیستم یا محفظه خاص گفته میشود. فشار یکی از مهمترین پارامترهای فرآیندهای صنعتی و سیستمهای هیدرولیکی و پنوماتیکی است که بهطور مداوم نظارت و کنترل میشود تا اطمینان حاصل شود که سیستم به درستی کار میکند.
40. اصطلاح Span
معنی: گستره
توضیحات:به تفاوت بین مقادیر حداقل و حداکثر یک دستگاه اشاره دارد. این معمولاً به اختلاف بین دو نقطه در دامنه مربوط میشود که در آن ابزار قادر است به درستی اندازهگیری کند.اگر دامنه اندازهگیری یک دستگاه از 0 تا 100 درجه باشد، span آن 100 درجه خواهد بود.
41.اصطلاح Drift
معنی: رانش
توضیحات: به تغییر تدریجی و ناخواسته در عملکرد یا خروجی یک ابزار، حسگر، یا دستگاه در طول زمان اشاره دارد، که میتواند منجر به کاهش دقت و صحت نتایج شود. Drift معمولاً به دلیل تغییرات محیطی، کهنگی قطعات، یا اثرات فیزیکی و شیمیایی رخ میدهد.
42. اصطلاح Resolution
معنی: وضوح
توضیحات: در ابزار دقیق و سیستمهای کنترلی به کوچکترین تغییر قابلتشخیص در یک کمیت اندازهگیریشده توسط ابزار اشاره دارد. به عبارت دیگر، رزولوشن نشان میدهد که ابزار تا چه اندازه میتواند تغییرات جزئی در مقدار یک پارامتر را شناسایی و نمایش دهد.
43. اصطلاح Conductivity
معنی: هدایت الکتریکی
توضیحات: به توانایی یک ماده برای انتقال جریان الکتریکی از طریق آن گفته میشود. این خاصیت معمولاً برای مایعات و محلولها اندازهگیری میشود و مرتبط با تعداد یونها یا ذرات بارداری است که در محلول وجود دارند.
44. اصطلاح Flow Rate
معنی: میزان جریان
توضیحات: به میزان حرکت یا انتقال یک مایع، گاز یا هر ماده دیگری در واحد زمان گفته میشود. این کمیت نشان میدهد که چه مقدار ماده در یک زمان مشخص از یک سیستم عبور میکند. میزان جریان معمولاً به واحدهایی مانند لیتر در دقیقه (L/min)، متر مکعب در ساعت (m³/h) یا گالن در دقیقه (GPM) اندازه گیری میشود.
45.اصطلاح Setpoint
فرم اختصاری: SP
معنی: نقطه تنظیم
توضیحات: به مقدار مطلوب یک پارامتر در یک سیستم کنترل صنعتی اشاره دارد. این مقدار توسط اپراتور یا سیستم کنترل تنظیم میشود و به عنوان مرجع برای کنترل فرآیند عمل میکند.
46. اصطلاح Vibration
معنی: ارتعاش
توضیحات: به حرکت دورهای یا نوسانی یک جسم یا سیستم اطلاق میشود که معمولاً حول یک نقطه تعادل انجام میشود. این حرکت میتواند در اثر نیروهای خارجی یا داخلی ایجاد شود و در بسیاری از سیستمها و دستگاهها، مانند ماشینآلات صنعتی، موتورهای الکتریکی، ابزار دقیق، و حتی ساختمانها و پلها مشاهده میشود.
47. اصطلاح Range
معنی: بازه
توضیحات: این اصطلاح، به فاصله کمترین تا بیشترین مقدار یک متغیر قابل اندازه گیری اشاره دارد.برای مثال، اگر یک سنسور دما دارای دامنه 0 تا 100 درجه سانتیگراد باشد، این سنسور قادر است دماهای بین 0 و 100 درجه را اندازهگیری کند.
جمعبندی
با توجه به لغت نامه انگلیسی ابزار دقیق شما میتوانید درک بهتری را از معادل کلمات انگلیسی ابزار دقیق داشته باشید.
به طور کلی آشنایی با اصطلاحات ابزار دقیق به زبان انگلیسی دید بهتری را به شما برای خواندن دستورالعمل یک ابزار دقیق میدهد. آمازون ابزار با ارائه مطالب مفید در رابطه با ابزار دقیق و اتوماسیون صنعتی، دید بهتری را به شما برای استفاده و خرید از ابزار دقیق میدهد.
سوالات پر تکرار (FAQ)
1.چرا لازم است که اصطلاحات ابزار دقیق به انگلیسی را بدانم؟
یادگیری این اصطلاحات به شما کمک می کند تا دانش فنی خود را در زمینه ابزار دقیق بهبود دهید و علاوه بر آن، محصولات مناسب تری برای رفع نیازهای خود پیدا کنید.
2.تفاوت دو اصطلاح precision و Accuracy چیست؟
Accuracy نشاندهنده نزدیکی کل نتایج به مقادیر واقعی است و بیان میکند چه نسبتی از کل پیشبینیها درست بودهاند، در حالی که Precision بیانگر صحت پیشبینیهای مثبت است و مشخص میکند از بین مواردی که مثبت پیشبینی شدهاند، چه تعداد واقعاً مثبت بودهاند. Accuracy بر کلیت درستی تأکید دارد، اما Precision برای مسائلی که پیشبینی مثبت اشتباه هزینهبر است (مثل تشخیص بیماری) اهمیت بیشتری دارد.
3. تفاوت دو اصطلاح range و span چیست؟
Range به کل محدودهای گفته میشود که دستگاه میتواند اندازهگیری کند (از حداقل تا حداکثر)، در حالی که span به اختلاف بین حداقل و حداکثر اندازهگیریهای دستگاه اشاره دارد.
۰۱ بهمن ۱۴۰۳ _ ۱۴:۵۲
برچسب ها: